خواهر شهید میگوید:
«جمعه ۱۳ دیماه از تلویزیون خبر شهادت حاجقاسم را شنیدیم. مادر خیلی بیقراری میکرد و اشک میریخت. ساعت حدود ۱۰ صبح بود برادرم با برادر کوچکترم که در منزل ما بود، تماس گرفت و از او خواست تا به خانه آنها برود. وقتی برگشت حال منقلبی داشت. مادرم به یکباره برآشفته شد و از برادرم پرسید، چکارت داشت؟ داداش هم گفت هیچی! مادرم باور نکرد و بیقرارتر شد. او گفت باشد حالا خودم به خانهاش میروم و از او میپرسم. داداش به مادر گفت نمیخواهد بروی! مصطفی شهید شده است. همه شوک شده بودیم باور نمیکردیم. میگفتیم مصطفی قرار بود به کانادا برود! کانادا کجا و شهادت کجا؟! بعدها به ما گفتند که در بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱:۲۰ همزمان با شهادت حاجقاسم و یارانش در فرودگاه بغداد او هم به شهادت رسید. گویا جنگندهها ساختمانی را که برادرم در آنجا حضور داشته را مورد هدف قرار دادند. دلمان پیش مصطفی ماند و در حسرت دیدار آخر ماندیم. به ما گفتند که از پیکر برادرم چیزی نمانده است، همیشه با خود میگویم خوش به حال خانوادههای شهدایی که در معراج شهدا دردانههای شهیدشان را ملاقات میکنند.»