🔹روایتی از زندگی شهید محمدجواد باهنر
🎙«وقت مریض شدن ندارم»
🔸در همان ایام نخست وزیری یک بار به سختی مریض شد. چشم هایش سرخ و متورم شده بود. نمی توانست چشم هایش را باز کند؛ اما دلش نمی آمد در خانه بماند. میگفت: «با این همه کار، وقت استراحت کردن ندارم؛ حتی برای مریض شدن هم وقت ندارم.»
در اتاق کارش، چشم هایش را بسته بود و به آخرین نامه ها و گزارش های رسیده را که برایش می خواندند، گوش میکرد. با همان چشمهایی که از شدت درد میسوختند به کارهای کشور میرسید.