🔹 روز قبل از واقعه، پدربزرگ مهمان خانه آنها بود، زهرا وابستگی زیادی به او داشت و معمولا بعد از مهمانی به خانه آنها میرفت. آن روز مطابق معمول پدربزرگ منتظر بود تا زهرا با او به خانهشان برود که ناگهان او را زیر میز پیدا کرد. قایم شده بود و میگفت «من را از پدر و مادرم جدا نکنید ...»
نیمه شب، وقتی زهرا با خواهرش حانیه در کنار مادر و برادر ۹ ماهه اش خواب بود، اسرائیل به ساختمانشان حمله کرد و همه با هم به شهادت رسیدند.
حالا دیگر زهرا دلش آرام است که کسی نمیتواند او را از خانوادهاش جدا کند.
📌 مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س)
قطعۀ ۴۲ ردیف ۴۷ شمارهٔ ۲۹
🌷 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران