وصیت نامه شهید امیر اربابی:
وصیت نامه اول
«قرآن را، فراموش نکنید و بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. خود را ملزم به انجام واجبات و ترک محرمات بدانید و سعی بر انجام مستحباب و مکروهات داشته باشید.»
وصیت نامه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»
الحمدللَّه الّذی هدینا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدینااللَّه؛ ستایش خدایی را که ما را به دین خود هدایت فرموده و اگر او ما را هدایت نمی کرد، ما هدایت نمی شدیم. حمد وسپاس خدای را که ایمان را پاک کننده از کثافت شرک؛ و نماز را سبب پاکی از کبر؛ و زکات را برای پاکی نفس از بخل و زیاد شدن روزی؛ و روزه را جهت محکم شدن اخلاص؛ و حج را برای نظم میان اجتماع؛ و امامت امامان را برای نگهداری از جدایی؛ و جهاد را برای سربلندی اسلام؛ و قصاص را برای جلوگیری از خونریزی؛ و تحریم شرک را برای اخلاص نسبت به پروردگاری خویش قرار داد.
سلام و تحیت برختم رسل؛ محمّد مصطفی «صلی الله و علیه و آله و سلم» و سرچشمهی سبیل ولایت حضرت علی ابن ابیطالب «علیه السلام» و بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره زهرای کبری «سلام الله علیها» و یازده فرزند پاک و معصومش «علیهم السلام»؛ بالاخص یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا که هستی عالم وابسته به وجود ایشان است.
ایـزد از این بنا گنبد مینا مىکرد / که على را به پشت پرده تماشا مىکرد
سلامهای خالصانه بر ماهتاب درخشان جماران حضرت امام خمینی مد ظله العالی که پردههای ظلمت را از سراسرگیتی برکشید و حقایق را آنچنان که هست بر عالمیان نشان داد؛ او که همچون عیسی «علیه السلام» روحی تازه بر کالبد مردهی ما دمید و موسی گونه با معجزات خود ارزشهای معنوی و الهی را به اثبات رسانید.
تحیّات ما بر ارواح طیبهی شهدای گرانقدر اسلام از صدر تا کنون به ویژه بر ارواح پر فتوح فاتحان بدر و والفجر ۸؛ شهید ابراهیم اصفهانی ؛ امیر گره گشا؛ حســن شیخ آذری؛ علی امامی؛ رسول بدیع عارض؛ احمد خرمی شاد؛ مهدی مبارکی؛ احمد اسحاقی؛ حسین زمانی؛ مصطفی محمدی؛ مرتضی عباسی و . . .
پروردگارا در آن زمان که تو را میخوانم ؛ دعایم را اجابت فرما و هرگاه که تو را صدا میزنم؛ ندایم را بشنو و چون با تو به مناجات میپردازم به حال زارم توجّه کن که من به سوی تو گریختهام و تنها به آنچه در نزد توست چشم امید دارم و تو از دلم آگاهی و حاجاتم را میدانی و هیچ امری از امور دنیا و آخرت من بر تو پنهان نیست. خدایا اینک که به سوی تو روی آوردهام، اگر مرا از خود روگردانی چه کنم و به کجا روی آورم؛ ای خدا اگر من لایق رحمتت نیستم، تو لایقی که بر من از فضل و کرم بی پایانت جود و بخشش کنی (الهی عاملنا بفضلک ). پروردگارا در این لحظات حساس که با تو سخن میگویم؛ آنچنان احساسی دارم که تو گویی لطف و رحمتت برسرم سایه انداخته و آنچه از کرم و احسان ترا شایسته است؛ با من بجا آوردهای و عفو آمرزشت مرا فرا گرفته است. خدایا همچنان که لطف و احسانت در تمام مدّت زندگی شامل حالم بوده و پس در مرگ نیز مرا از احسانت محروم مساز. تو در دار دنیا گناهانم را از خلق پنهان داشتی و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاجترم و چون لطف کردی و گناهانم را بر هیچ بندهی صالحی آشکارنکردی ؛ پس در روز قیامت هم مرا در حضور جمیع خلایق رسوا مگردان. خدایا اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی؛ تو را به معرفتت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری؛ اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست میداشتم و به وجود خدایی بمانند تو عشق میورزیدم. ای خدا من آن بندهای هستم که به عذر خواهی از درگاهت آمدهام؛ از اعمال زشتی که به حضورت و در نظرت به جا آوردهام از تو عفو و بخشش میطلبم که «عفو وصف کرم توست(اِلهی فاقبل ْعذری)»
ای خدا؛ من قدرتی که از معصیت بازگردم ندارم؛ مگر آنکه تو به عشق و محبّت مرا بیدار گردانی (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی)
ای خدا به من دلی عطا کن که مشتاق قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش به سوی تو بالا رود؛ چون آن کس که به تو معروف و مشهور شد هرگز مجهول و بی نام نشود و هر که به تو پناه آورد؛ هرگز خوار نگردید و هر که تو، به او توجّه کنی، بندهی دیگری نشود. ای خدا هر که به تو راه یافت روشن شد، هر که به تو پناه برد، پناه یافت، و اینک من به تو پناه آورده ام.خدایا اگر غفلت، مرا از مهیای لقای تو شدن، به خواب غرور افکنده، معرفتم مرا به نعمتهای بزرگوارت بیدار گردانیده. ای خدا، اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خوانَد، ثواب و عنایتت مرا به سوی بهشت ابدی دعوت کرده. پروردگارا مرا به نور مقام عزّتت که نشاط و سرورش از هر لذّتی بالاتر است، پیوند بده تا آنکه تو را بشناسم و از غیر تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان تو باشم.
خدایا مرا ببخش، خدایا مرا ببخش، خدایا مرا ببخش (اِلهی و ربّی من لی غیرُک)
با شروع جنگ تحمیلی، ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیاء عظیم الشأن اسلام و با فرمان رهبرکبیر انقلاب ، دفاع مقدس خویش را بر علیه دشمن تا دندان مسلح آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به اهداف اعلای قرآنی، جان و مال خود را فدا کرده و آنچه وظیفه الهیاش بوده به طور شایسته انجام داده است و به حمد الله قدمهای بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی «صلی الله و علیه و آله و سلم» برداشته است، گرچه وجودهای با ارزشی را از دست داده است ولیکن ارزشهای بالاتر و والاتری به دست آورده، و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز می تواند از آن بالاتر باشد؟
در ادامهی این دفاع مقدس بار دیگر شاهد حرکتی جدید از سوی لشگریان اسلام میباشم.
«اینک پس از حدود چهارده قرن گذشت از واقعه خونبار کربلا، شاهد آن هستم که چگونه خون حسین {علیه السلام} در رگ های ضعیف و ناتوان این بسیجیان عاشق و این سجاده نشینان مسلخ عشق، جوشیدن گرفته و آنچنان قوت و قدرتی به این بندگان مخلص خداوند عطا فرموده که هیچ قدرت خارجی تاب و توان مقابله با این نیروی عظیم الهی را ندارد. آنچنان شور و عشقی در جهت رسیدن به لقاء محبوب و معشوق خویش سراسر وجودشان را فرا گرفته که تو گویی از خود بیخود شده و دیگر چیزی را به جز وجه الله نمیبینند. این منتظران خورشید حقیقت، مصمم هستند، تا پس از زدودن لوث وجود بعثیان کافر و آزادسازی کربلای معلّی در امتداد خط سرخ کربلا به سوی قدس شریف جاری و در جهت تحقق فرمان بزرگ قافله نورحضرت امام خمینی {ایدهم الله تعالی} مبنی بر نابودی اسرائیل، آنچنان عمل نماید، که دیگر اثری از آثار چکمه پوشان غاصب صهیونیسم، بر هیچ نقطهای از سرزمینهای اسلامی باقی نماند. خدای را سپاسگزارم از اینکه بر من نیز منّت نهاد و مرا در جمع این شیردلان و عاشقان و عارفان بالله پذیرفت و امید آن دارم که این بندهی حقیر و عاصی درگاهش را در جوار رحمت حقّش نیز پذیرا بوده و توفیق رسیدن به لقاء رحمتش را نصیب من هم بفرماید.
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم / راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب / من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
اینک که آخرین لحظات را پشت سر می گذارم بر آن شدم تا چند کلامی به عنوان یادگار و سفارش از خود باقی گذارده، تا در صورت صلاحدید، دوستان و آشنایان فرا راه خویش قرار دهند و رحمت خدا ایشان را هم شامل گردد. ابتدا باید عرض کنم که من با آگاهی کامل و عشق، این راه را برگزیدم و امیدوارم شهادتم به درگاه خداوند مقبول افتد.
برادرانم از هیچکس جز خدا نباید ترسید.(وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ)
و بیم و امیدتان تنها باید خدا باشد.(یرجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَهُ)
از جلوه گریهای باطل به خود هیچ واهمه ای راه ندهید.(فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ)
اگر بخواهید که کارهایتان برای خدا باشد و به نتیجه برسد، باید دست از هوای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست و قسم خورده است که نمی گذارد انسان هدایت شود (إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ)
شما با این دشمن مواجه هستید، پس به جنگ آن بروید. به تهذیب و تزکیه نفس خویش بپردازید که رستگاری در آن است، آنکه حسد و بخل و حرص و کبر و غیره دارد زیانکار دنیا و آخرت است ،هر که می خواهد باشد.
نه هرکس کو مسلمان شد، توان گفتش که سلمان شد کز اول بایدش سلمان شد و آنگه مسلمان شد اصول عقاید و فروع را یاد بگیرید، باید خدا را بشناسید، پیغمبر و امامان را تعیین کنید و نسبت به سرای دیگر صاحب یقین شوید، نه تنها هدفتان پیدا کردن نانی و تحصیل مقامی باشد. البته نمی گویم دنبال دنیا نروید؛ بلکه می گویم دینداری مقدم است، اول فکر زندگی آتیه و همیشگی خود باشید بعد حیات دو روزه گذران، هر جا باشید لقمه نانی به شما می رسد، بالاخره روزیتان مقدر است.
هر کسی که استقامت کرد، یعنی تا نفس آخر روی قول لا اله الاالله ایستاد، پیروز است، اما اگر بندها را پاره کرد و گفت دنیا، ریاست، شهرت و…سقوط میکند به اسفل السافلین.
در هر گرفتاری که هستید نعمتها را فراموش نکرده و نکبت این گرفتاری را با آنچه خدا به تو داده قیاس کن ، میبینید یک هزارم هم نیست، هوشت باشد، چشمت،گوشت،سرت،سالم هستند، همه را ببین و یک الحمد لله بگو،نه اینکه همهاش کفران نعمت کنید.
شبی سخت تر از شب عاشورا برای امام حسین(علیه السّلام) و همراهانش نبود.
ایشان خطبهای خواندند که شروع به حمد و ثنای الهی نمودند (اَلْحَمْدُ للهِ الَّذی اَکْرَمْنا بِالتّوبَه…)، خواهرش هم در مجلس ابن زیاد با آن وضع گرفتاری شروع میکند به حمد و ثنای الهی.