فرازی از وصیت نامه شهید رضا عبدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را گواهی می دهم به توحید و یگانگی خداوند و گواهی می دهم که برای خدا شریکی نیست و شهادت می دهم محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق (اسلام) را از سوی خدا برای جهانیان آورده است. شهادت می دهم که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد کرد. سپاس خدای محمد را که توفیق به بنده حقیرش داد تا به کمک دیگر برادرانش در جبهه بشتابد و با آنان بر علیه صدامیان بجنگد. می روم تا به گفته رهبرم سیلی اسلام را به صورت کفر بنوازم و با مشت حق بر دهان باطل بکوبم. می روم به یاری رهبرم تا دوباره عظمت مسلمین و غرور سرخ شیعه را زنده کنم. می روم تا به شیران روز و زاهدان شب ملحق شوم. به راستی کسانی که به جبهه آمده اند از مرحله انتخاب و تصمیم گذشته اند، به حرکت درآمده اند. این عزیزان کسانی هستند که در گهوارۀ سنت پرورش یافته و از پستان حقیقت شیر نوشیده اند و در حقیقت از میوههای بوستان قرآن و از چهره های درخشان علم و اخلاص و تقوا محسوب می شوند. بدانید که امروز، روز بزرگترین دفاع از مریم مقدس مبانی عقیدتی است. پس باید دیده مان را باز کنیم، مشتمان را بسته و گاممان را پویا کنیم تا مهار تاریخ را به دست مستضعفین بدهیم. به امپریالیزم جهان هشدار میدهم که بداند با تحریم اقتصادی، جنگ داخلی، مجهز کردن گروهک های منافقین و جنگ روانی و جنگ ویژه و بمب گذاری و تخریب مراکز حساس و جنگ خارجی و فرستادن انواع سلاح های غرب و فرستادن مستشاران نظامی و کانال کندن، سیم خاردار، میدان های گستردۀ مین، بشکه های بمب ناپال و سنگرهای محکم که در اختیار نوکر سر سپرده خو گذاشتند، نتوانستند جلوی حرکت رزمندگان ما را بگیرند و دیدند که رزمندگان ما چگونه حماسهای آفریدند و چنان صفحه های تاریخ را از خون خود گلگون کردند که یارای ورق خوردن ندارد. و اما سفارشم به شما این است که از روحانیت جدا نشوید. زیرا منبع رسیدن آگاهی در درون مردم روحانیتی است که در طول تاریخ شیعه همپای این ملت راه آمده و شوکت اسلام تاکنون در پرتوی تلاش و یاری این گزیده مردان پاک اوج گرفته است. دشمن دین، حلال خدا را حرام و حرام را حلال نموده است. اگر در این راه شهادت که زیباترین راه و کوتاه ترین راه رسیدن به خداست نصیبم شود پذیرا می شوم و به شما می گویم که اگر شهید شدم هر چقدر که دلتان خواست گریه کنید ولی اول به یاد اباعبدا… و علی اکبر بعد برای من، زیرا این سرشت ماست. ما عصارۀ رنجیم و تاریخمان را با واژهایی از عصیان و اعتراض و خون نوشته اند. از قول من از تمامی فامیل ها و دوستان و آشنایان که با آن ها معاشرت داشتم حلالیت بطلبید تا روحم آزاد باشد و بگویید که اگر کسی از من طلبی دارد بیاید و پس بگیرد. نترسم ز مرگی که خود زندگی است. امام عزیز! من با خون سرخ خویش بیعت با تو را امضاء کردم. پروردگارا مرا از شراب عشقت سرمست کن. و حال سخنی چند با پدر و مادر، خواهران، برادران و همسر و پسرم. با توجه به آیه (إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ) بدانید جز این نیست مالها و اولاد شما مایه امتحان و آزمایش شما است تا معلوم شود که به آنها بیشتر علاقه دارید یا به امر خدا. و البته نزد خداست اجر بزرگ. پس نکند با از دست دادن فرزند ناقابلتان ناراحت شود زیرا انا الله و انا الیه راجعون و تو ای همسر عزیزم! باید نشان دهی که روحت الهام گرفته از زنان صدر اسلام است و باید مثل زینب حامل پیام شهید باشی. و به محسن عزیزم بگویید ناراحت نباش. خمینی پدر بچه های شهید است. برادران و خواهران عزیزم! اگر برادر کوچکتان در طول حیات موجب آزار و رنجش شما شده، مرا ببخشید و سفارشم به شما این است که تقوا را پیشه خود کنید و نظم در کارهایتان داشته باشید و مواظب پای خود باشید که کجاها گذاشته می شود. مواظب دست های خود باشید که چه چیزهایی را دربرمی گیرد و مواظب چشم های خود که به چه چیزهایی می نگرد و مواظب زبان که چه چیزهایی می گوید و مواظب گوش خود که چه چیزهایی گوش فرا می دهد و بترسید شبی را که صبح آن قیامت است اما در آخر اعلام می دارم که حقیر به درستیِ راهم واقفم و صحت و درستی آن برایم از روز روشن تر است و نیز این را می گویم به جبهه می روم نه برای خوشگذرانی و نه از روی خودخواهی بلکه برای احیای دینم.